جبر واختیار از دیدگاه علامه طباطبایی
علاّمه طباطبائی فعل انسان را از دو وجه مورد بحث قرار میدهد. یکی از نظر وجود و اینکه ایجادکنندة آن کیست؛ خدا یا انسان؟ وجه دیگر اینکه تعلّق ارادة الهی به فعل و اینکه آیا تعلّق اراده باعث جبر میشود یا نه؟!
دربارة پرسش نخست نظر ایشان این است که فعل دارای دو حیثیّت است: حیثیّت وجودی و حیثیّت صدوری. از نظر نخست، فعل منسوب به خداست؛ یعنی این خداست که فعل را ایجاد میکند و مانند تمام اشیاء لباس وجود بر آن میپوشاند؛ زیرا ﴿اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ: خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همة اشیاء است﴾ (الزّمر/62). امّا از نظر دوم، فعل مربوط به انسان است؛ یعنی این انسان است که فعل از او سر میزند و او آن را به وجود میآورد؛ به تعبیر دیگر، خدا و انسان هر دو علّت هستند، امّا خدا علّت «مَا مِنهُ الوُجُود» و انسان علّت «مَا بِهِ الوُجود» است.
در باب پرسش دوم، دیدگاه علاّمه طباطبائی این است که ارادة الهی گرچه به فعل تعلّق میگیرد، امّا این تعلّق مستقیم نیست، بلکه غیرمستقیم است؛ بدین معنا که ارادة الهی نخست به ارادة انسان و از طریق آن به فعل تعلّق میگیرد، بدین ترتیب که خدا اراده میکند، انسان نیز ارادة فعل کند و هنگامیکه انسان اراده کرد، فعل تحقّق مییابد. بنابراین، چون ارادة الهی در طول ارادة انسان قرار میگیرد و فعل مستقیماً از ارادة انسان نشأت میگیرد، در نتیجه، تعلّق ارادة الهی موجب جبر نمیشود؛ زیرا معیار اختیاری بودن فعل این است که از ارادة انسان سر بزند و این معیار وجود دارد.