tabasomZahra

  • خانه 

تفویض و اباحی گری

01 خرداد 1397 توسط TabasomZahra

معنای دیگر کلمه تفویض، تفویض تشریعی خدا به انسانهاست، به این معنا که خداوند انسانها را در تکالیف و اعمالی که باید انجام دهند یا ترک کنند، به خودشان واگذار کرده و در واقع تکلیف را از آنان برداشته است.صورت دیگر تفویضِ تشریعی که نظریه محمد بن زکریای رازی است، این است که انسانها تکالیفی دارند، اما تعیین آنها برعهده خودشان است و خود می‌توانند به کمک عقل خویش، حُسن و قبح و مصالح و مفاسد همة افعال را دریابند و نیازی به شرایع و احکام دینی ندارند. ابن بابویه به این صورت از تفویض تشریعی اشاره کرده است.طبرسی نیز به تفویض تشریعی اشاره دارد.

روشن است که هردو صورت تفویض به این معنا باطل و غیر قابل پذیرش است. و در احادیث نیز نفی شده است. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام، وجود اوامر و نواهی دلیلی بر تفویض نشدن اعمال به انسانها ذکر شده است

 نظر دهید »

تفویض

01 خرداد 1397 توسط TabasomZahra

تَفْویض، اصطلاحی در علم کلام، علم اخلاق و عرفان است. تفویض در لغت به معنای واگذار کردن و تسلیم امری به دیگری و حاکم کردن او در آن امر است.[۱] این واژه معانی اصطلاحی متعدد و متفاوتی دارد. در یک تقسیم بندی کلی می‌توان گفت که تفویض گاهی از جانب خداوند به انسان است و گاهی از جانب انسان به خدا. تفویض از جانب انسان به خدا یکی از فضائل اخلاقی و مقامات عرفانی است که در قرآن و احادیث از آن تمجید شده است. تفویض به این معنا با دو مفهوم تسلیم و توکل نزدیک است.

قسم دوم تفویض از سوی خداوند به انسان است. این قسم از تفویض وجوهی دارد که بعضی از آنها باطل و بعضی نیز صحیح هستند.

 نظر دهید »

جبر و اختیار ازدیدگاه شهید مطهری

01 خرداد 1397 توسط TabasomZahra

1) میل

میل، جاذبه و کششی است میان انسان و یک عامل خارجی که انسان را به سوی آن شیء خارجی می‌کشاند . از نظر شهید مطهّری، عواطف عالی انسانی هم یک میل است

2) اراده

در مقابل میل، اراده به درون انسان مربوط است؛ یعنی رابطه‌ای بین انسان و عالم خارج نیست، بلکه پس از اندیشه و محاسبة امور، سنجش مصلحت‌ها و مفسده‌ها و نیز تشخیص اصلح به آنچه عقل به او فرمان داده است، اراده می‌کند (ر.ک؛ همان: 48). در واقع، اراده در انسان نیرویی است که همة امیال و ضدّ امیال، کشش‌ها، تنفّرها و ترس‌ها را در اختیار خود دارد و اجازه نمی‌دهد که یک میل یا ضدّ میل انسان را به یک طرف بکشد.

3) عقل

عقل یعنی قدرت تجزیه و تحلیل و ربط دادن قضایا، یا به دست آوردن مقدّمات و پیش‌بینی نتایج . عقل یا اصول و مبادی اوّلیّة فطری یکی از ابزارهای شناخت می‌باشد. استاد مطهّری ابتدا برای عقل و حکمت تعریف خاصّی بیان می‌کند، امّا عموماً به عقل نظری و عملی تقسیم می‌کند . عقل نظری، مبنای علوم طبیعی، ریاضی و فلسفة الهی است و این علوم از این نظر مشترک‌ هستند که کار عقل در آنها قضاوت دربارة واقعیّت است حکمت نظری از هست‌ها و اَست‌ها سخن می‌گوید و مسائل حکمت نظری از نوع جمله‌های خبری است بنابراین، حوزة بسیار وسیعی دارد و اکثر قریب به اتّفاق علوم بشری را شامل می‌شود امّا عقل عملی مبنای علوم زندگی و اصول اخلاقی است و مفهوم حُسن و قُبح، باید و نباید و امثال اینها را خلق می‌کند . در واقع، حکمت عملی، علم به تکالیف انسان است، البتّه تکالیفی که از ناحیة خِرَد محض نشأت می‌گیرد.

 نظر دهید »

جبر واختیار از دیدگاه علامه طباطبایی

01 خرداد 1397 توسط TabasomZahra

علاّمه طباطبائی فعل انسان را از دو وجه مورد بحث قرار می‌دهد. یکی از نظر وجود و اینکه ایجادکنندة آن کیست؛ خدا یا انسان؟ وجه دیگر اینکه تعلّق ارادة الهی به فعل و اینکه آیا تعلّق اراده باعث جبر می‌شود یا نه؟!

دربارة پرسش نخست نظر ایشان این است که فعل دارای دو حیثیّت است: حیثیّت وجودی و حیثیّت صدوری. از نظر نخست، فعل منسوب به خداست؛ یعنی این خداست که فعل را ایجاد می‌کند و مانند تمام اشیاء لباس وجود بر آن می‌پوشاند؛ زیرا ﴿اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ: خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همة اشیاء است﴾ (الزّمر/62). امّا از نظر دوم، فعل مربوط به انسان است؛ یعنی این انسان است که فعل از او سر می‌زند و او آن را به وجود می‌آورد؛ به تعبیر دیگر، خدا و انسان هر دو علّت هستند، امّا خدا علّت «مَا مِنهُ الوُجُود» و انسان علّت «مَا بِهِ الوُجود» است.

در باب پرسش دوم، دیدگاه علاّمه طباطبائی این است که ارادة الهی گرچه به فعل تعلّق می‌گیرد، امّا این تعلّق مستقیم نیست، بلکه غیرمستقیم است؛ بدین معنا که ارادة الهی نخست به ارادة انسان و از طریق آن به فعل تعلّق می‌گیرد، بدین ترتیب که خدا اراده می‌کند، انسان نیز ارادة فعل کند و هنگامی‌که انسان اراده کرد، فعل تحقّق می‌یابد. بنابراین، چون ارادة الهی در طول ارادة انسان قرار می‌گیرد و فعل مستقیماً از ارادة انسان نشأت می‌گیرد، در نتیجه، تعلّق ارادة الهی موجب جبر نمی‌شود؛ زیرا معیار اختیاری بودن فعل این است که از ارادة انسان سر بزند و این معیار وجود دارد.

 نظر دهید »

اختیارانسان و مشیت الهی

01 خرداد 1397 توسط TabasomZahra

در سراسر قرآن، عموم مشیّت الهی به چشم می‌خورد که برای مثال می‌توان به آیة ﴿وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ﴾ (التّکویر/29) اشاره کرد. قرآن یک کتاب توحیدی عجیب است؛ یعنی همیشه بشر را از شرک دور می‌کند و این را که کسی خیال کند در عالم حادثه‌ای رخ می‌دهد که از علم یا قدرت و یا مشیّت خدا بیرون باشد، هرگز نمی‌پذیرد. این است که می‌بینیم عبارت ﴿مَن یَشَاءُ﴾ و ﴿ما یَشَاءُ﴾ در قرآن زیاد به چشم می‌خورد؛ یعنی جز آنچه خدا بخواهد، چیز دیگری در عالم وقوع نمی‌یابد، ولی اینکه همه چیز به مشیّت خداست و چگونگی آن، تفسیر می‌خواهد.

جبریّون یا به اصطلاح کلامی، «اشاعره»، از این آیات چنین نتیجه‌گیری می‌کنند که در عالم هیچ چیزی شرط چیز دیگری نیست. بنابراین، اگر قومی در دنیا سعادت پیدا می‌کند، سعادت او مشروط به هیچ شرطی نیست، بلکه خدا خواسته است و اگر قومی در دنیا بدبخت شد نیز باید بگوییم، خدا خواسته است. همچنین در آن دنیا اگر مردمی اهل بهشت شدند، فقط به خاطر این است که خدا خواسته اینها اهل بهشت باشند، نه اینکه به‌خاطر کار خوب ایشان است. در نتیجه، هیچ مانعی ندارد که خدا یک بندة صالح متّقی مطیع را به جهنّم ببرد و یک بندة عاصی گناهکار مشرک را به بهشت، چون خودش می‌خواهد و هیچ چیز در جهان هستی شرط چیز دیگری نیست! این گروه پنداشته‌اند که اگر غیر از این بگوییم، با توحید و مشیّت عام خدا منافات دارد.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

tabasomZahra

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مفاهیم قرانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس